تصمیم گرفته ام نامه‌ی بعدی ام را برای یک شاعر بنویسم. هیچ وقت توی زندگی این فرصت برای آدم پیش ‌نمی‌آید که با نویسندگان یا شاعرهایی که دوست شان دارد حرف بزند. آن‌‌ها همیشه یا قبل از ما زندگی کرده اند یا آن قدر دور از ما زندگی ‌می‌کنند که ‌نمی‌توانیم ببینیم­شان. من که ترجیح ‌می‌دهم با نامه نوشتن این کار را انجام دهم؛ مثلاً چندوقت پیش آن­قدر توی ذهنم با دکتر حسابی حرف زدم که خسته شدم. احساس کردم مغزم درد گرفته به همین دلیل تصمیم گرفتم همه اش را بنویسم تا مغزم خالی شود. وقتی معلم ادبیات مان گفت: این ماه بزرگ داشت شاعر بزرگ پروین اعتصامی است، تصمیم گرفتم موضوع انشا را نامه ای برای ایشان بنویسم. نامه را هم این طور شروع کنم: «سلام! لطفاً سلام من را به شب‌‌هایی که در آن‌‌ها شعرهای قشنگ تان را ‌می‌سرودید برسانید.» در آخر نامه ام یکی از شعرهای شان را که مورد علاقه ام هست اضافه کنم، مثل این یکی:
 
«گرت ای دوست بود دیده‌ی روشن بین                                    به جهان گذران تکیه مکن چندین»

 نویسنده: عاطفه جوینی
تصویرساز: محمدصادق کرایی